سبک زندگی اسلامی

زندگی اسلامی - تفکر اسلامی - طب اسلامی

گفتگو با دکتر حسین روازاده 1

دکتر روازاده 1

 

در طبّ جدید منشأ بیماری را چه می‌دانند؟

در طبّ جدید مسیر اشتباهی در پیش گرفته شده و اشتباه فاحشی در این راستا می‌کنند. در طبّ قدیم بنا بر این بود که کلّ بدن را با نبض و معاینه‌های متنوّع بررسی کرده، سپس دربارة عارضة یک عضو مشخّص اظهارنظر می‌کردند. حال آنکه در طبّ جدید، بیماری به طور جزیی حتّی مولکولی دیده می‌شود و برای بیماری به کوچک‌ترین اجزای بدن و سلول و مولکول‌های تن توجّه می‌کنند.
روزی امام ششم(ع) بر منصور دوانیقی وارد می‌شوند و می‌بینند طبیبی هندی مشغول مداوا و آموزش است. طبیب دقّت ایشان را که می‌بیند، می‌گوید: تمایل دارید تا این مطالب را به شما نیز بیاموزم. حضرت پاسخ دادند: «ما به طبّ تسلّط داریم.» می‌پرسد: چطور؟ حضرت در جواب می‌فرماید: «ما سردی را به گرمی، گرمی را به سردی، تری را به خشکی و خشکی را به تری درمان می‌کنیم و به دستور رسول گرامی، جدّ بزرگوارمان، گوش فرا می‌دهیم و بقیّه را به پروردگار تبارک و تعالی می‌سپاریم.» طبیب هندی نگاهی می‌کند و می‌گوید: اگر شما این را دارید، از طبّ چه ندارید؟!
در طبّ سنّتی علّت بیماری، بر هم خوردن تعادل این مزاج‌هاست؛ به این معنی که دستگاه‌های بدن در کنار هم نمی‌توانند به درستی عمل کنند. اینجاست که سعدی می‌فرماید: چهار طبع مخالف سرکش چند روزی بُوَند با هم خوش. چهار طبع مخالف سرکش یعنی صفرا، سودا، بلغم، دم. اینکه چرا و چگونه این اعتدال به هم می‌خورد، باشد برای مجال دیگری. جالب اینجاست که با برقراری اعتدال میان این اخلاط، می‌توان تندخویی، پرخاشگری و از این دست بیماری‌های رفتاری عدّه‌ای از افراد را نیز مداوا کرد و در اصل ریشة سوء رفتار آنان را باید در به هم خوردن تعادل داخلی آنان دانست.
نکتة مهمّ دیگر این است که در طبّ جدید یک دارو برای هفت میلیارد انسان تجویز می‌شود، در صورتی که به تعبیر حضرت رضا(ع) برای هر بیمار و هر بیماری باید نسخه‌ای جداگانه تجویز شود. 
آیا تفاوت در شناخت و تعریف انسان تأثیری در نحوة طبابت این دو طبّ با هم داشته است؟
سؤال بسیار مهم و پیچیده‌ای‌ است. به عنوان مقدّمه عرض کنم اگر طبیبی طبیب باشد، کافر نمی‌شود. امام صادق(ع) فرمودند: «بی انصاف‌ترین طبیبان آنهایی هستند که وجود خدا را انکار می‌کنند.» شما نگاه کنید اگر زمانی بخواهند مجموعه‌ای از کارخانه‌ها را بسازند که کار کبد انسان را بکند، نیاز به فضایی به اندازة یک پنجم خاک ایران است!! خداوند آن عملکرد را در تکّه گوشتی یک کیلویی قرار داده و همچنین توازن و تعادل میان میلیاردها سلول درون بدن. در طبّ جدید، انسان اشرف مخلوقات خدا دانسته نشده و دانشجویان را نیز به این سمت سوق نمی‌دهند. آنان انسان را مجموعه‌ای مرکّب از مواد و دستگاه‌ها می‌دانند که کنار هم قرار گرفته و به صورت مکانیکی مشغول همکاری با هم هستند. در موضوعاتی مانند روح، غربیان به بن‌بست رسیده‌اند، حال آنکه این مطالب در اسلام و طبّ اسلامی کاملاً حل شده است.

تأثیر وجود نگاه ماورایی اسلام به انسان در امر طبابت چیست؟

ببینید از نظر غربیان شما هر چه می‌خورید بر بدنتان اثر گذار است، امّا در طبّ اسلامی ما دو نوع غذا داریم: غذای لطیف و کثیف. غذای کثیف آن است که صرف جسم ما شده و تأثیرش را در تن می‌توان دید، امّا غذای لطیف آن غذایی است که بر روح ما اثر گذار است. شما نگاه کنید تخم مرغ را اگر آب پز کنید بر جسم شما اثری دارد، امّا هم‌زمان همانند گوشت برّه عمل کرده و بر روح شما تأثیری حیوانی از خود به جای می‌گذارد و این روح به تمام دستگاه‌های بدن نیز می‌رسد.
در اینجا برای روشن شدن مطلب یک مثال می‌زنم: اگر درون تونل یا محفظه‌ای را که با دوده کاملاً سیاه شده با چراغ قوّه بخواهید ببینید ممکن نیست، امّا همین محفظه اگر دوده‌هایش پاک شود، با همان چراغ قوّه به راحتی می‌توانید داخل آن را ببینید. در بدن هم غلبة سودا چنین اثری دارد: به آینده و زندگی خوش بین نیستی، به پدر و مادر و خانواده بدبینی و دوست نداری درس بخوانی و از سر و صدا خوشت نمی‌آید و... تنها با یک دورة درمان مناسب تمام این مشکلات حل می‌شود و با داروهایی ساده، خُلق و روحیة شما عوض می‌شود. مرحوم آیت الله نخودکی طلّاب خود را در ابتدا و در طول سیر و سلوک ملزم به رعایت سلامت و صحّت تن می‌کردند، چون عقل سالم در بدن سالم است.

آیا در طبّ سنّتی تعریفی از طول عمر طبیعی وجود دارد؟

نکتة خیلی جالبی که وجود دارد این است که در طول صد سالة اخیر، همه چیز را عوض کرده‌اند؛ برای نمونه در منابع گشتم و دیدم گفته‌اند: با یک گل بهار شروع می‌شود. آمده‌اند این جمله را تغییر داده‌اند و در حال حاضر تبدیل شده است به این جمله که با یک گل بهار نمی شود. تغییر از حیث ظاهری جزیی و از حیث محتوایی کلّی است. همانند این مطلب دربارة سنّ و عمر انسان است. در طول این سال‌ها میان ما شایع کرده‌اند که سن که رسید به پنجاه... در واقع با این شعر دارند به ما تلقین می‌کنند که شما برای فهم طول عمرت به شناسنامه‌ات نگاه کن؛ شناسنامه‌ای که راه افتادن آن عمری کمتر از صد سال دارد. 
در قدیم عکس این دیدگاه در بین مردم بود؛ یعنی می‌گفتند: بدن می‌گوید تو تا شصت سالگی از من محافظت کن تا من پس از آن از تو محافظت کنم. اگر کسی با مزاج جبلّی خوب، درست از تنش محافظت کند تا60 سالگی موهایش خیلی سفید نمی شود و خود ما هم دیر متوجّه این مطلب شدیم. مزاج جبلّی محصول مزاج و طبع والدین و شرایط ایّام بارداری و نوزادی است. اینکه کسی از پدر و مادری سالم و با بارداری خوب و تغذیة مناسب در ایّام نوزادی بار بیاید، خیلی وضع متفاوتی خواهد داشت. شما نگاه کنید، فرزند اوّل یک خانواده با دیگر فرزندان آنها کاملاً متفاوت است. 
سن که به صد و بیست یا سی سالگی می‌رسد نه تنها دندان که کبد و برخی دستگاه‌های دیگر بدن از نو ساخته می‌شوند و موها سیاه می‌شود. این یکی از علایم اشرف مخلوقات بودن انسان‌هاست. شما ببینید در زمان علّامه مجلسی افراد بسیاری بالای صد و صد و هشتاد سال در اطراف ایشان می‌زیسته‌اند. 

تغییر و تحوّل در پزشکی ایران از کی شروع شد؟

در دورة صفویه و با برادران شرلی. اینان از طرف بنی‌اسرائیل مأموریت داشتند و چنان برنامه‌ریزی کردند که در دورة قاجار همه چیز را در دست گرفتند و اصل تحوّلات در این دوره اتّفاق افتاد. برای نمونه، یکی از مظاهر فرهنگ غنی ما حمّام‌های سنّتی ماست که در قدیم حدود 97% سوخت کشور در حمّام‌ها مصرف می‌شده است. بسیاری از دید و بازدیدها، گفت‌و‌گوها، قرارهای مهم و حتّی قتل شخصیّت‌های بزرگ در حمّام‌ها انجام می‌شده است. نکتة جالب این است که وقتی مغول‌ها به ایران حمله می‌کنند، سراغ هیچ یک از بناهای مهم نمی‌روند، اوّل حمّام‌ها را تخریب می‌کنند. در دورة مظفّرالدّین شاه، مسیری دنبال شد که از حمّام‌های سنّتی و آکنده از هنر معماری سنّتی به دوش‌های خانگی فعلی رسیدیم. بحث فواید حمّام‌های سنّتی و تفاوت‌های آن با دوش‌های فعلی، بحث مفصّلی است که در منابع آمده و در اینجا مجال بحث دربارة آن را نداریم.

چه تعداد از کتاب طبّی گذشتگان ما تاکنون شناسایی شده است؟

تعداد دقیق را نمی‌دانم، امّا همین قدر می‌دانم که گویا ساختمانی دو طبقه در لندن وجود دارد که تمام کتب داخل آن دربارة طبّ اسلامی است و کتاب به امانت بیرون نمی‌دهند. قدیم رسم بود یهودیان می‌آمدند یک مسلمان را اجیر می‌کردند و کتاب‌های ‌خطّی و آثار عتیقه را به نام لوازم کهنه از مردم گرفته و به جای آن به مردم پارچه و وسیله می‌دادند و از این طریق فرهنگ کهن ما را به یغما بردند.

چه موانعی در راه گسترش و احیای طبّ اسلامی پیش روی خود می‌بینید؟

بهتر است من مطلب را این گونه پاسخ دهم که ما تا پیش از این، همة سنگرها را از دست داده بودیم. ابتدا سنگر سیاسی را با پیروزی انقلاب به دست آوردیم و به جایی رسیدیم که بدون تعارف الآن ابرقدرت منطقه شده‌ایم. همانند این ماجرا باید در دیگر عرصه‌ها و با همین منوال پیش برویم. صهیونیسم و فراماسونری به عنوان بازوی آن به طور جدّی با این امور در همه جا مقابله می‌کنند با این تفاوت که در ایران به سبب وجود حکومت اسلامی دستمان خیلی بازتر است و خیلی بهتر و سریع‌تر می‌توانیم به هدفمان برسیم. نکتة مهم این است که اگر حواسمان نباشد، آنها در مقابل فشارها و تقاضاها ممکن است کوتاه بیایند، امّا بی‌ درنگ به ارائة تعریفی انحرافی از موضوعات اقدام خواهند کرد.
آنها اوّل با تأسیس دانشگاه طبّ اسلامی مخالفت کردند. سپس با تأسیس دانشگاه، مدرک آن را تحقیر کردند و تا فوق دیپلم تنزّل دادند. الآن به دنبال آن هستند که مجموعة این آموزش‌ها و تعالیم را محدود نگه دارند و لازم است مردم نسبت به این امر هوشیار باشند. در آزمون‌ها هم شیطنت‌هایی می‌شود مثل شرط تافل. وقتی منابع اصلی علمی به زبان عربی است، امتحان و شرط زبان انگلیسی به چه معناست؟ باید امتحان عربی گرفته شود، نه انگلیسی!
انحراف دیگری که آنان به دنبال آن هستند، این است که طبابت سنّتی را به سان طبّ جدید بکنند که طبیب در مطبّش بنشیند و با استفاده از دارو طبابت کند، حال آنکه در طبّ سنّتی، طبیب باید خودش دارویش را برای بیمار مشخّص بسازد، نه اینکه داروها از قبل تولید شده و به همه یک جور نسخه ارائه شود. با این روش حکیم ما خلع ید و بی‌خاصیّت می‌شود. 

قابلیّت طبّ سنّتی در پاسخ‌گویی به نیازهای زمانه را چقدر می‌بینید؟

به نظر من کاملاً قوی و قدر می‌تواند به همة نیازهای این زمانه پاسخ دهد و حتّی تا حدود پنج سال آتی ما شاهد کارهای بسیار بزرگی در حوزة طبّ اسلامی خواهیم بود. اگر فرهنگ مورد نظر اسلام در خوراکی‌ها و زندگی ترویج شود، خود به خود حدود نیمی از بیماری‌ها و عوارض زندگی مردم از بین خواهد رفت و در نیمة باقیمانده هم تا حدّ زیادی مردم به خود کفایی خواهند رسید که سردردها، سینوزیت‌ها و دیگر بیماری‌ها را خودشان درمان کنند و تنها دربارة بیماری‌های سخت و جدّی نیازمند طبیب شوند.

در پایان چه توصیه‌ای به مخاطبان موعود دارید؟

اوّلین مطلب این است که باید ملّت باهوش و ذکاوت ما بیدار شوند. وقتی قرآن تأکید می‌کند انسان باید به غذایش بنگرد و دقّت کند چه می‌خورد «فلینظر الأنسان إلی طعامه» باید همة ما نسبت به خوراک و خوردنی‌ها و نوشیدنی‌هایمان خیلی خیلی دقّت کنیم. در بررسی علّت بسیاری از بیماری‌ها ما به این نتیجه رسیده‌ایم که ریشة آنها در خوراکی‌هاست. طبیعتاً با اصلاح خوراکی و خوردنی‌هایمان باید شاهد بهبود مشکلاتمان باشیم.
یادتان باشد کرة زمین، بدن انسان و شیر مادر از سه عنصر آب و نمک و روغن تشکیل شده و اگر ما این سه را با همان تفاصیلی که در لوح‌های فشرده آورده‌ام و در شماره‌های پیشین موعود نیز آمده مراعات و اصلاح کنیم، مشکلات عمده‌ای از ما حل خواهد شد. در مجموعة ما نیز علاوه بر درمان، محصولات سالم تهیه و توزیع می‌شود. ما تمام تلاشمان را برای ترویج و آموزش این مباحث طیّ دو دهة گذشته انجام داده‌ایم و عزیزان از طریق سایت، مؤسّسه و مطب می‌توانند پیگیر جلسات و آموزش‌ها باشند.


نوشته شده توسط فدایی اسلام
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
سبک زندگی اسلامی

مردانه دوختیم و کس از ما نمی خرد
رو رو زنانه دوز که مردان ما خرند ...
-----------------------
امام علی (ع) :
امور این امت همیشه به خیر و صلاح خواهد بود مادامی که بسان بیگانگان غذا نخورند و لباس نپوشند پس هر گاه چنین کردند خدا خارشان میکند .
-----------------------
امام صادق(ع):
شیعه ما ، کسی است که اگر از گرسنگی هم بمیرد ، از مخالفان ما ، چیزی نخواهد خواست.
وسائل الشیعة ج4
-----------------------
امام صادق علیه‏ السلام فرمودند: خداوند به پیامبرى از پیامبران وحى فرمود:

به مؤمنان بگو: لباس دشمنانم را نپوشند، و غذاى دشمنانم را نخورند، و راه و روشِ دشمنانم را نپویند، که (اگر چنین کنند) دشمن من مى‏شوند، همان طور که آنان دشمنان من هستند.

الجواهر السنیه، ص 268
-----------------------
رهبری سال هاست که به طب سنتی توجه ویژه ای نشان می دهند. از آن جایی که رهبر معظم انقلاب همواره «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی اسلامی می دانند، توجه به تغییر سبک زندگی اهمیت بسیاری پیدا می کند. یکی از راه های اصلاح این سبک زندگی، توجه به طب سنتی و ایرانی اسلامی است که نه تنها برای پیشگیری، خودمراقبتی و درمان برنامه ریزی دارد، که شیوه های صحیح زندگی را نیز اصلاح و تبیین می کند.
-----------------------
نشر مطالب بدون ذکر منبع کامـــــلا مجاز است ...
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم ...

دکتر روازاده 1

 

در طبّ جدید منشأ بیماری را چه می‌دانند؟

در طبّ جدید مسیر اشتباهی در پیش گرفته شده و اشتباه فاحشی در این راستا می‌کنند. در طبّ قدیم بنا بر این بود که کلّ بدن را با نبض و معاینه‌های متنوّع بررسی کرده، سپس دربارة عارضة یک عضو مشخّص اظهارنظر می‌کردند. حال آنکه در طبّ جدید، بیماری به طور جزیی حتّی مولکولی دیده می‌شود و برای بیماری به کوچک‌ترین اجزای بدن و سلول و مولکول‌های تن توجّه می‌کنند.
روزی امام ششم(ع) بر منصور دوانیقی وارد می‌شوند و می‌بینند طبیبی هندی مشغول مداوا و آموزش است. طبیب دقّت ایشان را که می‌بیند، می‌گوید: تمایل دارید تا این مطالب را به شما نیز بیاموزم. حضرت پاسخ دادند: «ما به طبّ تسلّط داریم.» می‌پرسد: چطور؟ حضرت در جواب می‌فرماید: «ما سردی را به گرمی، گرمی را به سردی، تری را به خشکی و خشکی را به تری درمان می‌کنیم و به دستور رسول گرامی، جدّ بزرگوارمان، گوش فرا می‌دهیم و بقیّه را به پروردگار تبارک و تعالی می‌سپاریم.» طبیب هندی نگاهی می‌کند و می‌گوید: اگر شما این را دارید، از طبّ چه ندارید؟!
در طبّ سنّتی علّت بیماری، بر هم خوردن تعادل این مزاج‌هاست؛ به این معنی که دستگاه‌های بدن در کنار هم نمی‌توانند به درستی عمل کنند. اینجاست که سعدی می‌فرماید: چهار طبع مخالف سرکش چند روزی بُوَند با هم خوش. چهار طبع مخالف سرکش یعنی صفرا، سودا، بلغم، دم. اینکه چرا و چگونه این اعتدال به هم می‌خورد، باشد برای مجال دیگری. جالب اینجاست که با برقراری اعتدال میان این اخلاط، می‌توان تندخویی، پرخاشگری و از این دست بیماری‌های رفتاری عدّه‌ای از افراد را نیز مداوا کرد و در اصل ریشة سوء رفتار آنان را باید در به هم خوردن تعادل داخلی آنان دانست.
نکتة مهمّ دیگر این است که در طبّ جدید یک دارو برای هفت میلیارد انسان تجویز می‌شود، در صورتی که به تعبیر حضرت رضا(ع) برای هر بیمار و هر بیماری باید نسخه‌ای جداگانه تجویز شود. 
آیا تفاوت در شناخت و تعریف انسان تأثیری در نحوة طبابت این دو طبّ با هم داشته است؟
سؤال بسیار مهم و پیچیده‌ای‌ است. به عنوان مقدّمه عرض کنم اگر طبیبی طبیب باشد، کافر نمی‌شود. امام صادق(ع) فرمودند: «بی انصاف‌ترین طبیبان آنهایی هستند که وجود خدا را انکار می‌کنند.» شما نگاه کنید اگر زمانی بخواهند مجموعه‌ای از کارخانه‌ها را بسازند که کار کبد انسان را بکند، نیاز به فضایی به اندازة یک پنجم خاک ایران است!! خداوند آن عملکرد را در تکّه گوشتی یک کیلویی قرار داده و همچنین توازن و تعادل میان میلیاردها سلول درون بدن. در طبّ جدید، انسان اشرف مخلوقات خدا دانسته نشده و دانشجویان را نیز به این سمت سوق نمی‌دهند. آنان انسان را مجموعه‌ای مرکّب از مواد و دستگاه‌ها می‌دانند که کنار هم قرار گرفته و به صورت مکانیکی مشغول همکاری با هم هستند. در موضوعاتی مانند روح، غربیان به بن‌بست رسیده‌اند، حال آنکه این مطالب در اسلام و طبّ اسلامی کاملاً حل شده است.

تأثیر وجود نگاه ماورایی اسلام به انسان در امر طبابت چیست؟

ببینید از نظر غربیان شما هر چه می‌خورید بر بدنتان اثر گذار است، امّا در طبّ اسلامی ما دو نوع غذا داریم: غذای لطیف و کثیف. غذای کثیف آن است که صرف جسم ما شده و تأثیرش را در تن می‌توان دید، امّا غذای لطیف آن غذایی است که بر روح ما اثر گذار است. شما نگاه کنید تخم مرغ را اگر آب پز کنید بر جسم شما اثری دارد، امّا هم‌زمان همانند گوشت برّه عمل کرده و بر روح شما تأثیری حیوانی از خود به جای می‌گذارد و این روح به تمام دستگاه‌های بدن نیز می‌رسد.
در اینجا برای روشن شدن مطلب یک مثال می‌زنم: اگر درون تونل یا محفظه‌ای را که با دوده کاملاً سیاه شده با چراغ قوّه بخواهید ببینید ممکن نیست، امّا همین محفظه اگر دوده‌هایش پاک شود، با همان چراغ قوّه به راحتی می‌توانید داخل آن را ببینید. در بدن هم غلبة سودا چنین اثری دارد: به آینده و زندگی خوش بین نیستی، به پدر و مادر و خانواده بدبینی و دوست نداری درس بخوانی و از سر و صدا خوشت نمی‌آید و... تنها با یک دورة درمان مناسب تمام این مشکلات حل می‌شود و با داروهایی ساده، خُلق و روحیة شما عوض می‌شود. مرحوم آیت الله نخودکی طلّاب خود را در ابتدا و در طول سیر و سلوک ملزم به رعایت سلامت و صحّت تن می‌کردند، چون عقل سالم در بدن سالم است.

آیا در طبّ سنّتی تعریفی از طول عمر طبیعی وجود دارد؟

نکتة خیلی جالبی که وجود دارد این است که در طول صد سالة اخیر، همه چیز را عوض کرده‌اند؛ برای نمونه در منابع گشتم و دیدم گفته‌اند: با یک گل بهار شروع می‌شود. آمده‌اند این جمله را تغییر داده‌اند و در حال حاضر تبدیل شده است به این جمله که با یک گل بهار نمی شود. تغییر از حیث ظاهری جزیی و از حیث محتوایی کلّی است. همانند این مطلب دربارة سنّ و عمر انسان است. در طول این سال‌ها میان ما شایع کرده‌اند که سن که رسید به پنجاه... در واقع با این شعر دارند به ما تلقین می‌کنند که شما برای فهم طول عمرت به شناسنامه‌ات نگاه کن؛ شناسنامه‌ای که راه افتادن آن عمری کمتر از صد سال دارد. 
در قدیم عکس این دیدگاه در بین مردم بود؛ یعنی می‌گفتند: بدن می‌گوید تو تا شصت سالگی از من محافظت کن تا من پس از آن از تو محافظت کنم. اگر کسی با مزاج جبلّی خوب، درست از تنش محافظت کند تا60 سالگی موهایش خیلی سفید نمی شود و خود ما هم دیر متوجّه این مطلب شدیم. مزاج جبلّی محصول مزاج و طبع والدین و شرایط ایّام بارداری و نوزادی است. اینکه کسی از پدر و مادری سالم و با بارداری خوب و تغذیة مناسب در ایّام نوزادی بار بیاید، خیلی وضع متفاوتی خواهد داشت. شما نگاه کنید، فرزند اوّل یک خانواده با دیگر فرزندان آنها کاملاً متفاوت است. 
سن که به صد و بیست یا سی سالگی می‌رسد نه تنها دندان که کبد و برخی دستگاه‌های دیگر بدن از نو ساخته می‌شوند و موها سیاه می‌شود. این یکی از علایم اشرف مخلوقات بودن انسان‌هاست. شما ببینید در زمان علّامه مجلسی افراد بسیاری بالای صد و صد و هشتاد سال در اطراف ایشان می‌زیسته‌اند. 

تغییر و تحوّل در پزشکی ایران از کی شروع شد؟

در دورة صفویه و با برادران شرلی. اینان از طرف بنی‌اسرائیل مأموریت داشتند و چنان برنامه‌ریزی کردند که در دورة قاجار همه چیز را در دست گرفتند و اصل تحوّلات در این دوره اتّفاق افتاد. برای نمونه، یکی از مظاهر فرهنگ غنی ما حمّام‌های سنّتی ماست که در قدیم حدود 97% سوخت کشور در حمّام‌ها مصرف می‌شده است. بسیاری از دید و بازدیدها، گفت‌و‌گوها، قرارهای مهم و حتّی قتل شخصیّت‌های بزرگ در حمّام‌ها انجام می‌شده است. نکتة جالب این است که وقتی مغول‌ها به ایران حمله می‌کنند، سراغ هیچ یک از بناهای مهم نمی‌روند، اوّل حمّام‌ها را تخریب می‌کنند. در دورة مظفّرالدّین شاه، مسیری دنبال شد که از حمّام‌های سنّتی و آکنده از هنر معماری سنّتی به دوش‌های خانگی فعلی رسیدیم. بحث فواید حمّام‌های سنّتی و تفاوت‌های آن با دوش‌های فعلی، بحث مفصّلی است که در منابع آمده و در اینجا مجال بحث دربارة آن را نداریم.

چه تعداد از کتاب طبّی گذشتگان ما تاکنون شناسایی شده است؟

تعداد دقیق را نمی‌دانم، امّا همین قدر می‌دانم که گویا ساختمانی دو طبقه در لندن وجود دارد که تمام کتب داخل آن دربارة طبّ اسلامی است و کتاب به امانت بیرون نمی‌دهند. قدیم رسم بود یهودیان می‌آمدند یک مسلمان را اجیر می‌کردند و کتاب‌های ‌خطّی و آثار عتیقه را به نام لوازم کهنه از مردم گرفته و به جای آن به مردم پارچه و وسیله می‌دادند و از این طریق فرهنگ کهن ما را به یغما بردند.

چه موانعی در راه گسترش و احیای طبّ اسلامی پیش روی خود می‌بینید؟

بهتر است من مطلب را این گونه پاسخ دهم که ما تا پیش از این، همة سنگرها را از دست داده بودیم. ابتدا سنگر سیاسی را با پیروزی انقلاب به دست آوردیم و به جایی رسیدیم که بدون تعارف الآن ابرقدرت منطقه شده‌ایم. همانند این ماجرا باید در دیگر عرصه‌ها و با همین منوال پیش برویم. صهیونیسم و فراماسونری به عنوان بازوی آن به طور جدّی با این امور در همه جا مقابله می‌کنند با این تفاوت که در ایران به سبب وجود حکومت اسلامی دستمان خیلی بازتر است و خیلی بهتر و سریع‌تر می‌توانیم به هدفمان برسیم. نکتة مهم این است که اگر حواسمان نباشد، آنها در مقابل فشارها و تقاضاها ممکن است کوتاه بیایند، امّا بی‌ درنگ به ارائة تعریفی انحرافی از موضوعات اقدام خواهند کرد.
آنها اوّل با تأسیس دانشگاه طبّ اسلامی مخالفت کردند. سپس با تأسیس دانشگاه، مدرک آن را تحقیر کردند و تا فوق دیپلم تنزّل دادند. الآن به دنبال آن هستند که مجموعة این آموزش‌ها و تعالیم را محدود نگه دارند و لازم است مردم نسبت به این امر هوشیار باشند. در آزمون‌ها هم شیطنت‌هایی می‌شود مثل شرط تافل. وقتی منابع اصلی علمی به زبان عربی است، امتحان و شرط زبان انگلیسی به چه معناست؟ باید امتحان عربی گرفته شود، نه انگلیسی!
انحراف دیگری که آنان به دنبال آن هستند، این است که طبابت سنّتی را به سان طبّ جدید بکنند که طبیب در مطبّش بنشیند و با استفاده از دارو طبابت کند، حال آنکه در طبّ سنّتی، طبیب باید خودش دارویش را برای بیمار مشخّص بسازد، نه اینکه داروها از قبل تولید شده و به همه یک جور نسخه ارائه شود. با این روش حکیم ما خلع ید و بی‌خاصیّت می‌شود. 

قابلیّت طبّ سنّتی در پاسخ‌گویی به نیازهای زمانه را چقدر می‌بینید؟

به نظر من کاملاً قوی و قدر می‌تواند به همة نیازهای این زمانه پاسخ دهد و حتّی تا حدود پنج سال آتی ما شاهد کارهای بسیار بزرگی در حوزة طبّ اسلامی خواهیم بود. اگر فرهنگ مورد نظر اسلام در خوراکی‌ها و زندگی ترویج شود، خود به خود حدود نیمی از بیماری‌ها و عوارض زندگی مردم از بین خواهد رفت و در نیمة باقیمانده هم تا حدّ زیادی مردم به خود کفایی خواهند رسید که سردردها، سینوزیت‌ها و دیگر بیماری‌ها را خودشان درمان کنند و تنها دربارة بیماری‌های سخت و جدّی نیازمند طبیب شوند.

در پایان چه توصیه‌ای به مخاطبان موعود دارید؟

اوّلین مطلب این است که باید ملّت باهوش و ذکاوت ما بیدار شوند. وقتی قرآن تأکید می‌کند انسان باید به غذایش بنگرد و دقّت کند چه می‌خورد «فلینظر الأنسان إلی طعامه» باید همة ما نسبت به خوراک و خوردنی‌ها و نوشیدنی‌هایمان خیلی خیلی دقّت کنیم. در بررسی علّت بسیاری از بیماری‌ها ما به این نتیجه رسیده‌ایم که ریشة آنها در خوراکی‌هاست. طبیعتاً با اصلاح خوراکی و خوردنی‌هایمان باید شاهد بهبود مشکلاتمان باشیم.
یادتان باشد کرة زمین، بدن انسان و شیر مادر از سه عنصر آب و نمک و روغن تشکیل شده و اگر ما این سه را با همان تفاصیلی که در لوح‌های فشرده آورده‌ام و در شماره‌های پیشین موعود نیز آمده مراعات و اصلاح کنیم، مشکلات عمده‌ای از ما حل خواهد شد. در مجموعة ما نیز علاوه بر درمان، محصولات سالم تهیه و توزیع می‌شود. ما تمام تلاشمان را برای ترویج و آموزش این مباحث طیّ دو دهة گذشته انجام داده‌ایم و عزیزان از طریق سایت، مؤسّسه و مطب می‌توانند پیگیر جلسات و آموزش‌ها باشند.

نظرات  (۲)

دستتون درد نکنه
عالی بود خیلی متن هاتون قشنگه
ممنون
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۱۸ طراحی فروشگاه اینترنتی

خیلی خوب و عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد