در چندین روایت با اندک اختلافی وارد شده که پیغمبر اکرم (ص) به اتفاق حضرت علی (ع) پشت کوه های مکه پیرمردی را دید که عصا به دست دارد و به طرف عکاظ می رود (معروف است که بین مکه و طائف وادی جن است که جنیان صوت قرآن رسول خدا را هم در آن جا شنیدند و ایمان آوردند و شبی را هم که پیامبر اکرم در آن وادی مانده معروف به لیله الجن است).
این پیرمرد که خیلی قد بلند بوده، می آید پیش پیامبر اکرم (ص) و سلام عرض می کند. حضرت جواب سلامش را می دهد و می فرماید: راه رفتن و صدایت شبیه جنیان است؟
می گوید: بله.
حضرت می فرماید: از کدام جنیان هستی؟
می گوید: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم یعنی لاقیس پسر ابلیس است، هیم پسر لاقیس است و هام پسر هیم، در واقع آن مرد نتیجه ابلیس و شیطان می شود.
حضرت می فرماید: گویا بین تو و شیطان تنها پدر و فرزندی می باشد، یعنی تو پیرو او نیستی؟
می گوید: بله یا رسول الله! حضرت می پرسد: تو چقدر عمر کرده ای؟
می گوید: من تقریباً تمام عمر دنیا را کرده ام مگر خیلی کم.
این پیرمرد که خیلی قد بلند بوده، می آید پیش پیامبر اکرم (ص) و سلام عرض می کند. حضرت جواب سلامش را می دهد و می فرماید: راه رفتن و صدایت شبیه جنیان است؟
می گوید: بله.
حضرت می فرماید: از کدام جنیان هستی؟
می گوید: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم یعنی لاقیس پسر ابلیس است، هیم پسر لاقیس است و هام پسر هیم، در واقع آن مرد نتیجه ابلیس و شیطان می شود.
حضرت می فرماید: گویا بین تو و شیطان تنها پدر و فرزندی می باشد، یعنی تو پیرو او نیستی؟
می گوید: بله یا رسول الله! حضرت می پرسد: تو چقدر عمر کرده ای؟
می گوید: من تقریباً تمام عمر دنیا را کرده ام مگر خیلی کم.