در سال 1662 میلادی مصرف شکر در انگلیس که قبلاً خیلی کم بود به 8 میلیون کیلو در سال رسید و در سال 1665 میلادی در لندن بیماری به نام
طاعون شکر شیوع پیدا کرد که در ماه سپتامبر آن سال بیش از 30 هزار مریض و تمام این مریض ها را در جائی بسته که نتوانند خارج شوند نگهداری میکردند و مارکهای صلیبی به آنها چسبانده بودند و بقیه مردم فرار را بر قرار ترجیح داده به روستاها رفته و تمام کارها در شهر لندن خوابید. در حالیکه کلاه برداران دولتی (ارتشی) داروهای پوچ و بیهوده را به مردم میفروختند و پزشکها هم با جوش شیرین و کارد جراحی استفاده و غددهای بیرونی را سوزانده و می بریدند و حتی خود بعضی از پزشکان هم چون بیماری واگیر داشت خودشان هم مریض و عمل جراحی آنها به هیچ درد نمی خورد جز اینکه بدتر می شدند تا اینکه بعد از یکسال واگیر از بین رفت و کسانی که در روستاها بودند از این شکر استفاده نمی کردند و حتی بعضی ها نام این واگیر را طاعون شهر شکر نامیده بودند. ولی طبق قانون کسانی که بر علیه فروش و اقتصاد شکر حرف میزدند دستگیری میکردند.
تا اینکه پزشک معروفی بنام Thomas Willis فیزیولوژیست و آناتومیست که در دربار پادشاه آن زمان کار میکرد شروع به تحقیق در لندن، تا اینکه کشف کرد که بیشتر پولداران که از این شکر استفاده می کردند ادرارها بوی همان شکر را می داد.
شرکت داروئی به نام Pharmaceutic Rational مقالاتی در سال 1674 میلادی به زبان لاتین منتشر کرد که این بیماری به نام دیابتDiabetes Mellitus (به معنی شیرینه مثل عسل) چاپ کرد
این پزشک هیچ اعتراضی نمی توانست به خاندان King charles چارلز دوّم بکند منافع که از شکر در می آمد برای این خاندان و اطرافین بود و اگر حرفی میزد که این شکر بیماری زا است با زندگی خود بازی کرده شاید هم گردنش را می زدند. به همین خاطر راجع شکر نمی توانستند حرفی بزنند و اینطور گفتند که کار زنبورها می باشد. نام بیماری را عوض کردند و گفتند « تاول عسلی»
و این پزشک جای خود را محفوظ و از شهرتی در خاندان کارلوس دوم برخورد شد .
این پزشک رابطۀ مصرف شکر و ویتامین C را حدس زد. یک قرن پیش کشف کرده بودند در تصفیه نی شکر و چغندر تمام ویتامین ها حتی ویتامین C از بین می رود خیلی از پزشکان در قرن 17 و 18 تحقیقات زیادی کردند تا به این نتیجه رسیدند که خیلی از بیماری ها، سرطان (غده ها) و سل ناشی از شکر است. در مصر قدیم که بیش از 3000 سال می گذرد از عسل و خرما استفاده می کردند و شیرینی های زیادی درست می کردند ولی هیچ کس با این بیماری ها روبرو نبود و در کتاب های سقراط هیچ اشاره ای به این نوع بیماری ها نشده است و همانطور که آمار نشان می دهد از قرن 19 میلادی به بعد این بیماری ها مثل دیابت و غیره خیلی زیاد شده است.
قبل از جنگ جهانی دوم در دانمارک که بالاترین مصرف شکر را داشت در سال 1970 هر 5 نفر یک نفر سرطانی و در سوئد از سال 1880 تا 1929 هر سوئدی که قبلاً 5 کیلو شکر مصرف میکرد به 51 کیلو رسید و هر 6 نفر یک نفر مریضی سرطان (غده) داشت و همینطور در کشورهای اسکاندیناوی.
در تمام آزمایشات نشان داده شده است که درصد شکر در ادرار از 5 تا 10 درصد بوده که مرگ آور بود.
در سال 1923 پزشک کانادایی به نام Frederck Banting به این نتیجه رسید که این دیابت بستگی به پانکراس دارد و جایزه نوبل را دریافت کرد به خاطر کشف انسولین یک پانکراس سالم با تولید هورمون انسولین می توان قند خون را کنترل کرد.
در زمان جنگ جهانی دوّم هلند که 2 سال اشغال نازیها بود شکر و قهوه بطور کلی حذف شد و آمارها نشان داده که سرطان کمتر شده است شکر عامل افسردگی است و روی سلولهای مغزی اثر بدی می گذارد.
در انگلیس در سال 1911 می گفتند دیابت عسلی در صورتی که عامل شکر بوده نه عسل، و در بعضی از موارد هم می گفتند که این مریضی ارثی می باشد یعنی ژنتیکی و دیگر اینکه در شهر و زندگی های مدرن خیلی زیاد است، در شهرستانها و روستاها خیلی کم است و حتی در یهودان هم خیلی زیاد بوده است. یا کشف انسولین که از پانکراس حیوانات خصوصاً خوک و سگ میگرفتند و به مریضها میزدند تا دیرتر بمیرند ولی با طولانی شدن عمرشان دست و پاها زخمی و قطع می شد و به اینها مریضهای جهنمی می گفتند و تنها راه فرار از این مریضی نخوردن شکر بود ولی کسی جرأت نمی کرد که بگوید شکر نخور و این شکر سمی را به عنوان دارو که انرژی زا می باشد در سال 1870 میلادی به ژاپن و کشورهای عربی و ایران وارد کردند.
تا اینکه در ژاپن دیابت شیوع پیدا کرد و متوجه نشدند که شکر علت آن می باشد تا اینکه یک ژاپنی که داری 4 فرزند بود 3 تا از فرزندان مردند و نمی خواست که چهارمی هم بمیرد شروع به مطالعه طب سنتی یا قدیم شرقی را شروع و هزاران مریض را با غذاهای سنتی نجات داد که طب مدرن معالجه ای برای سل و دیابت و غیره نداشت و می گفتند معالجه ای وجود ندارد و نام این پزشک ژاپنی به نام Ishizuka که مطالعات زیادی در دانشگاه سربن پاریس دربارۀ انسولین و بیوشیمی و آزمایشگاهی راجع سدیم و پتاس هم مطالعات زیادی که با خوردن نمک های تصفیه شده راندوم سدیم و پتاس را بهم می ریزد و بعد از مرگ او ژاپنی دیگری بنامSakurazawa مطالعات و تحقیقات او را ادامه و خیلی کتابها را باید به چاپ می رساند. شکر و دیابت که باعث آن پزشکان غربی بودند که راجع مصرف شکر و این مریضی ها هیچ اشاره ای نکردند به خاطر منافع و اگر هم میدانستند جرأت حرف زدن نداشتند و همۀ حرف آنها راجع عسل و زنبور بود که این مریضی ها را می آورد. و این بیماری دیابت را یک پزشک ژاپنی با برنج خالص (تصفیه نشده)- لوبیا- ژاپنی Azuka کدو حلوائی و سویا معالجه کرد که کشورهائی مثل بلژیک و فرانسه که این حبوبات را نمی شناختند شروع به کشت کردند.
و به این طریق پدر پزشکان مدرن که خود را ابوعلی سینای آن زمان میدانستند شروع به محکوم کردن پزشک ژاپنی Sakurazawa کردند که یک شارلاتان و حقه بازی بیش نیست و این شخص مدرک پزشکی هم ندارد و فقط طب سوزنی را اجرا می کند او در سال 1960 میلادی که برای صنایع شکر و شرکتهای داروئی یک مانع بزرگی بود می نویسد :
که هیچ پزشک در غرب نمی تواند دیابت را معالجه کند همانطور که در 30 سال اخیر که انسولین استفاده می کردند مصرف می کنند و این بیمارها محکوم به این هستند که با عصا راه بروند و میلیونها دیابتی پول کلانی برای دارو بپردازند. در آمریکا و در همه جای دنیا هر روز شمارش دیابتی ها بیشتر می شود و از زمانی که انسولین که از خوکچه ها گرفته می شود را می زنند جیب شرکتهای داروئی را پر کرده و تا آخر عمر باید دارو استفاده کنند: این پزشک ژاپنی از شرکتهای تغذیه خواهش کرد که روی غذاهای خودشان اتیکت بزنند که اینها کربوایدرات می باشد و تصفیه شده است مثل سیب زمینی، نان سفید، برنج سفید، شکر و غیره که غربیها از آن استفاده می کنند و برای دیابتی ها خوب نیست. در حال حاضر تمام انسولین ها از خوکچه ها گرفته شده و برای مصرف بیماران دیابتی استفاده می شود.
هم چنین خود پزشکان آمریکائی و خانواده آنان از این بیماری زجر میبردند و نمی توانستند حتی خودشان را معالجه کنند.
اتفاقات خیلی زیادی بین محققین و دولت رخ داد حتی به خاطر شکری که در کوکاکولا زده می شد با انتقادات زیاد و شکایات زیادی در دادگاهها بر علیه شکر و کوکاکولا. ولی تمام اختیارات به FDA آمریکا داده شد که بطور کلی تمام اختیارات در دست FDA باشد و تولیدکنندگان هر چیزی که می خواستند تولید با مواد شیمیایی تولید کنند و همین طور ساکارین Saccharin را در سال 1970 در لیست FDA قرار دادند.
درآمدهای کلان فروش مواد غذایی بدون شکر (رژیم لاغری) و این Business در سال 1975 میلادی بالای یک میلیارد دلار بوده که نتیجه ای جز بیماری برای مردم نداشت و سرطان زا بود که به جای شکر اسپارتام استفاده کردند و حتی در سال 1961 در Ohio آمریکا یک محصول نوین شکر با مخلوط کردن ویتامینها و مینرالهای شیمیایی با شکر تصفیه شده تولید و تبلیغ که فقط درصد دیابتی را در این ایالت بالا برد.
در تمام نوشابه ها و شکرهای رژیمی محققین در تمام آزمایشگاه ها آزمایشات لازم را انجام دادند نشان داده شده است که شکر صنعتی سرطان زا می باشد ولی FDA و صنایع به خاطر منافع و پولهای کلان حتی اشاره ای به مضر بودن آن نکرده است بلکه سکوت را ترجیح داده اند.
این شکر (ساکارز) تمام مواد خوب را از بدن سلب و نمی گذارد که به بدن برسد لثه دندان را سیاه می کند و به – سیستم غددی- پانکراس، کبد، تیروئید استرس شدیدی وارد می سازد. مخمرات را در بدن زیاد می کند ویتامین C بدن را کم می کند، در معده ایجاد گاز می کند به خاطر اینکه ویتامین B را از بین برده و باعث کمبود B1 و B5 می شود.
باکتری ها را در رودۀ بزرگ زیاد می کند به خاطر تخمیر شدن شکر در رودۀ بزرگ. اثر سوئ زیادی روی سلولهای مغزی اثر می گذارد.
این شکر سمی در قهوه، چای، نوشابه های گازدار به خصوص کوکاکولا، شیرینیهای صنعتی، آدامسها، سیگار، تنباکو، تمام قرصهای ویتامینه موادهای کارخانه ای، تمام داروها از آسپرین گرفته تا واکسن ها استفاده می شود.
یک پزشک فرانسوی Paulin ا (1947-1875) با تحقیقات زیادی تشخیص این را داد که این شکر کارخانه ای یک مادۀ غذائی آدم کش می باشد.
پزشک دیگری به نام Benjamin در بیمارستان Ashvill در ایالت کارولین با تحقیقات زیادی متوجه شد که شکر خون را اسیدی می کند مواد معدنی استخوانها را از بین برده و پوک می کند.
شکر خیلی از آنزیم ها و ویتامین های ضروری را در بدن از بین می برد.
در فوائد تولید شکر: ریشه چغندر یا چغندر و نی شکر با آب پخته می شود Cao2 اکسید کلسیم به آن اضافه و با درجۀ حرارت زیاد 380 درجه می جوشد. در این حالت آلبومینها- مینرالها و ویتامین ها از بین می روند. در ادامه با تغییرات آلکالبین و حرارت زیاد و با اضافه کردن اسیدکربنیک- بی اکسید سولفوریک و کربنات کلسیم ترکیب می شود و برای تصفیه احتیاج به اسیدکربنیک، اسیدسولفوریک و موارد شیمیائی دیگر دارد. (این هم از شکر سفید و تصفیه شده).