شراب خوارى و مِى گسارى در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت، و به صورت یک بلاى عمومى در آمده بود، تا آنجا که بعضى از مورخان مى گویند: عشق عرب جاهلى در سه چیز خلاصه مى شد: شعر و شراب و جنگ!
و نیز از روایات استفاده مى شود: حتى بعد از تحریم شراب مسأله ممنوعیت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگین و مشکل بود، تا آنجا که مى گفتند:
ما حُرِّمَ عَلَیْنا شَىْءٌ أَشَدَّ مِنَ الْخَمْرِ: «هیچ حکمى بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود».(1)
روشن است اگر اسلام مى خواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخیزد ممکن نبود، لذا از روش تحریم تدریجى و آماده ساختن افکار و اذهان براى ریشه کن کردن مِى گسارى ـ که به صورت یک عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود ـ استفاده کرد.
به این ترتیب که: نخست در بعضى از سوره هاى «مکّى» اشاراتى به زشتى این کار نمود، چنان که در آیه 67 سوره «نحل» مى خوانیم:
و نیز از روایات استفاده مى شود: حتى بعد از تحریم شراب مسأله ممنوعیت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگین و مشکل بود، تا آنجا که مى گفتند:
ما حُرِّمَ عَلَیْنا شَىْءٌ أَشَدَّ مِنَ الْخَمْرِ: «هیچ حکمى بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود».(1)
روشن است اگر اسلام مى خواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخیزد ممکن نبود، لذا از روش تحریم تدریجى و آماده ساختن افکار و اذهان براى ریشه کن کردن مِى گسارى ـ که به صورت یک عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود ـ استفاده کرد.
به این ترتیب که: نخست در بعضى از سوره هاى «مکّى» اشاراتى به زشتى این کار نمود، چنان که در آیه 67 سوره «نحل» مى خوانیم: