افتاب همه جا را زیر نظر گرفته بود . همه در پی سایه ای بودند تا از گرمای افتاب به ان پناه ببرند ; ولی مردی در ان گرمای سوزان مشغول کار بود . بسیار با نشاط و چابک به نظر میرسید . نظر همه را به خود جلب نمود . یکی از بلند در حالی که رسول خدا (ص) مشنید , گفت : ای کاش این جوان که این گونه عرق میریزد و خود را به زحمت می انداخته کار و فعالیت خدایی میکرد. پیامبر خدا با کمال متانت و ارامش فرمودند : اگر این مرد یراس تامین هزینه های کودکان خردسال خود بیرون امده و خود را به زحمت انداخته , کار و فعالیتش در راه خدا است .