«کلنل باکستر» فرمانده پایگاه هوایی آمریکا داشت از مهمونی بر میگشت همسرش هم همراهش بود، یک نفر که دور زمین چمن پایگاه میدوید، توجهشون رو جلب کرد، ساعت دو نیمه شب بود.
رفتند جلو دیدن خلبان عباس بابایی است، باکستر عباس رو صدا زد و علت این کار را ازش پرسید. عباس در جواب گفت: «مسائلی در اطرافم میگذرد که گاهی موجب میشود شیطان با وسوسههایش مرا به گناه بکشاند. در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم.»
فردای آن روز در بولتن خبری پایگاه هوایی «ریس» این مطلب توجه همه را به خود جلب کرد: «دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خودش دور کند.»
برداشتی از «کتاب پرواز تا بی نهایت»
به نام خدا
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور/بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک/جسم و روحت پاک پاک/دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر/غصه هایت دم به دم ای مهربان / در گذرگاه زمان بر بادتر....
وبلاگ خوبی دارید.تشکر