پیامبر (ص) فرمودند: اگر هیچ گناهی نکنید برای شما می ترسم از چیزی که بدتر از معصیت است و آن عجب است.
معراج السعاده، ص 199
خداوند به داوود علیه السلام وحی نمود که مژده ده گناهکاران را و بترسان صدیقان را. عرض کرد: چگونه عاصیان را مژده دهم و مطیعان را بترسانم؟ فرمود: عاصیان را مژده بده که من توبه را قبول می کنم و گناه را عفو و صدیقان را بترسان که به اعمال خود عجب نکنند.
بحار الأنوار، چاپ بیروت، ج 69، ص 306
رسول خدا (ص) می فرمایند: سه چیز موجب هلاکت است: حرص دایمی؛ خواهش نفسانی؛ و عجب و خود بینی.
بحار الأنوار، چاپ بیروت، ج 69، ص 3147
عجب عبارت است از:بزرگ شمردن عمل صالح و زیاد شمردن آن و مسرور و خوشحال شدن به عمل خود. حقیقت عجب آن است که شخص خود را بدون عیب و نقص بداند و از این که در کمال و نعمت است خود را بزرگ پندارد و گمان کند که این کمال از خودش است نه از خداوند و به این مسأله تکیه کند و شاد باشد و فکر کند که این نعمت زایل شدنی نیست؛ مثلا عبادت می کند و عبادت را از همت خود می داند نه توفیقی که از جانب خدا پیدا کرده و می پندارد کار بزرگی انجام داده است.
از بزرگ ترین آفات عجب این است که شخص کمتر می کوشد به خیال این که با همین اعمال به جایی رسیده و رستگار شده در حالی که این بی توجهی به دانش او را به هلاکت می اندازد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: عالمی نزد عابدی رفت به او گفت:نماز خواندنت چگونه است؟ عابد گفت:مانند منی را از نمازش می پرسند در صورتی که من از فلان زمان تا فلان وقت عبادت خدا می کنم. عالم گفت:گریه کردنت چگونه است؟ گفت:چنان می گریم که اشک هایم روان می شود. عالم گفت:همانا اگر خنده کنی و ترسان باشی بهتر است از این که گریه کنی و ببالی. هر که به خود ببالد چیزی از عملش بالا نرود و پذیرفته نمی شود.
اصول کافی، ج 2، ص 313
مبارزه با عجب دو راهکار اصلی دارد:
راهکار اول توحیداست, یعنی شما توجه کنید توفیق کار خوب و قدرت کار خوب و ابزار کار خوب و تمام وجود خودتان از خدا است و این خدا است که فاعل حقیقی و موثر واقعی خیر است و ما تنها ابزاری هستیم در دست او و حتی قدرت انتخاب و اختیار را او به ما داده است, پس از خود چیزی نداریم و چیزی نیستیم که بخواهیم بدان ببالیم و دچار خودپسندی شویم.
راهکار دوم نیز توجه به گناهان است. اگر انسان در حین عمل خیر و هنگامی که این افکار به او هجوم می آورد یاد گناهان و خطاهای خود بیافتد به خود اجازه نمی دهد که ببالد و خود را برتر از دیگران بداند.
انسان هر چه دارد از خدا است و هر چه هم در آینده خواهد داشت از خدا است -انا لله و انا الیه الراجعون- و حتی خودش هم مخلوق خدا است و عبادت اش هم به حول و قوه و به توفیق او است. قدرت و نیرویش هم از او است- لا حول ولا قوه الا بالله- پس جایی برای خود باقی نمی ماند که بخواهد به آن ببالد و خود را برتر از دیگران بداند.