قسمت پنجم
اساساً در مقابل خداپرستی، یک پرستش کلیدی وجود دارد که هواپرستی است. لذا مبارزه با هوای نفس، نظام دین است و مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیهها را به هم پیوند میدهد. اصلیترین و تنها کاری که ما همیشه در طول زندگی خود داریم، مبارزه با نفس است. ولی ما غالباً به این مسأله توجه نداریم و بسیاری از انرژیهای ما به دلیل پرداختن به موارد غیر اولویتدار، هرز میرود، در حالی که فقط باید یک موضوع را مراقبت کنیم و آن هم مبارزه با نفس است.
پیامبر اکرم(ص) اوج اعمال خوب را که جهاد در راه خداست و در آن قله رفیعی به نام شهادت هم وجود دارد را «جهاد اصغر» نامیدند و جنگ کردن با تمایلات درونی را جهاد اکبر نام نهادند. (کافی/5/12)
همۀ انسانها اعم از خوب و بد، مؤمن و کافر همه در رنج آفریده شدهاند، کمک میکند که شما رنجها را راحتتر تحمل کنید.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: همه انسانها در رنج آفریده شدهاند. (سوره بلد/4)
اگر کسی بیدینی کند، رنج خودش را کاهش نمیدهد و اگر کسی دینداری کند، رنج او افزایش نمییابد. سختی و رنج در مسیر زندگی انسانها تا لحظۀ مرگ و ملاقات خدا وجود دارد و این در هستی و خلقت انسان تعبیه شده است؛ خداوند متعال میفرماید: ای انسان! تو پیوسته با تلاش و رنج فراوان به سوی پروردگار خود حرکت میکنی و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد. (سوره انشقاق/6)
زجر کشیدن قطعاً برای همۀ انسانهای خوب وجود دارد و هیچ کس نمیتواند از مبارزه با نفس فرار کند. حتی آدمهای هرزه و هوسران هم نمیتوانند از مبارزه با نفس فرار کنند و بالاخره در مواردی ناچار میشوند از برخی از دوستداشتنیهای خود صرفنظر کنند یا با برخی از خواستههای دل خود مبارزه کنند.
خداوند میفرماید: اگر نمیخواستم اینطور باشد که همۀ مردم را به یک چشم نگاه کنم، کاری میکردم که سقف خانههای کافران از نقره ساخته شود (سوره زخرف/33)
این تعبیر که خداوند در آیۀ فوق میفرماید: سقف خانههای کفار را از نقره یا طلا میساختم، قابل تأمل است؛ یعنی ببینید اگر سقف خانهای اینطور باشد، بقیه امکانات رفاهی که در اختیار کفار است، چگونه خواهد بود؟! ولی خدا این کار را نکرده است و رنج را برای همه قرار داده است.
تصور کنید اگر رنج و سختی در دنیا، فقط برای مؤمنان بود و کافران زندگی دنیوی راحت و بدون سختی و رنجی داشتند، چند نفر مؤمن باقی میماند؟! امام صادق(ع) در توضیح آیه قبل میفرماید: اگر خدا این کار را میکرد تمام مردم کافر میشدند؛ (علل الشرایع/2/604)
یکی از سختیهای اهل جهنم این است که میبینند هم در این دنیا سختی کشیدهاند و هم در آن دنیا در رنج و عذاب هستند و تحمل این واقعیت برایشان خیلی سخت است.
حضرت علی(ع) در نامه 31 نهجالبلاغه که نامهای خطاب به فرزندشان امام حسن مجتبی(ع) است، به حقایقی از دنیا اشاره میکنند که فهم دقیق و درست آنها، کمک بسیار عالی و خوبی برای پذیرش رنجهای دنیا است. این نامه سندی بالادستی محسوب میشود که یک دوره معارف دین است.
از پدرى فانى و اعترافکننده به گذشت زمان، کسی که زندگى را پشت سر گذاشته و در سپرى شدن دنیا چارهاى نداشته و از پدری که فردا کوچ خواهد کرد به فرزندى که آرزومند چیزى است که به دست نمىآید، در دنیا هدف بیمارىها قرار دارد و در تیررس مصائب و گرفتاریهای دنیاست... (نهج البلاغه/نامه31)
کسی که این ویژگیها و صفات را در انسان و دنیا میبیند و به این سختیهای زندگی دنیا توجه میکند خود به خود کمکی از بیرون برای پذیرش رنجها دریافت کرده است
حتی برای رسیدن به علاقهها هم باید برنامهریزی کرد
خداوند میفرماید: بهرۀ خودت از دنیا را فرامش نکن؛ (سوره قصص/77)
ولی اگر خدا حالت را گرفت و برنامههایت را به هم زد، باز هم باید خوشحال و راضی باشی. از برخی رنجها باید فرار کرد و بعضی از رنجها را باید انتخاب کرد
حضرت علی(ع) میفرماید: من خدا را آنجایی شناختم که تصمیمهایم را خراب میکرد (نهج البلاغه/حکمت247)
یکی از علائم خودخواهی و هواپرستی این است که اگر زندگی سخت شد، از روی لجبازی، زندگی را سختتر کنی. مثلاً کسی که خودکشی میکند، رنج و ناراحتی را نپذیرفته است و چون زندگیاش سخت شده، از روی لجبازی آن را به شدت بر خودش سختتر میکند.
اگر یک بخشی از تابلویی که کشیدهاید، خراب شود؛ نباید کل آن را بشکنید و خراب کنید؛ چون فقط یک قسمت آن خراب شده بود، نه همۀ آن، ولی شما با این کار تمام آن را نابود کردهاید. این کار، یکی از علائم خودپرستی و هواپرستی و لجبازی با خدا است که انسان کل زندگی را خراب کند. باید قواعد بازی دنیا را پذیرفت.
ادامه دارد ...
خلاصه ای از سخنان استاد پناهیان (تنها مسیر)