سبک زندگی اسلامی

مردانه دوختیم و کس از ما نمی خرد
رو رو زنانه دوز که مردان ما خرند ...
-----------------------
امام علی (ع) :
امور این امت همیشه به خیر و صلاح خواهد بود مادامی که بسان بیگانگان غذا نخورند و لباس نپوشند پس هر گاه چنین کردند خدا خارشان میکند .
-----------------------
امام صادق(ع):
شیعه ما ، کسی است که اگر از گرسنگی هم بمیرد ، از مخالفان ما ، چیزی نخواهد خواست.
وسائل الشیعة ج4
-----------------------
امام صادق علیه‏ السلام فرمودند: خداوند به پیامبرى از پیامبران وحى فرمود:

به مؤمنان بگو: لباس دشمنانم را نپوشند، و غذاى دشمنانم را نخورند، و راه و روشِ دشمنانم را نپویند، که (اگر چنین کنند) دشمن من مى‏شوند، همان طور که آنان دشمنان من هستند.

الجواهر السنیه، ص 268
-----------------------
رهبری سال هاست که به طب سنتی توجه ویژه ای نشان می دهند. از آن جایی که رهبر معظم انقلاب همواره «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی اسلامی می دانند، توجه به تغییر سبک زندگی اهمیت بسیاری پیدا می کند. یکی از راه های اصلاح این سبک زندگی، توجه به طب سنتی و ایرانی اسلامی است که نه تنها برای پیشگیری، خودمراقبتی و درمان برنامه ریزی دارد، که شیوه های صحیح زندگی را نیز اصلاح و تبیین می کند.
-----------------------
نشر مطالب بدون ذکر منبع کامـــــلا مجاز است ...
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم ...

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است


خسرو

دکتر محمدحسین رجبی دوانی استاد تاریخ اسلام در مورد شبهه ی گفتگوی خسرو پرویز شاه ایران و پیک حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم ) که در فضای مجازی منتشر شده، گفت : اصلا چنین نقلی وجود ندارد .


به گزارش مصاف، اخیرأ در فضای مجازی کلیپ تصویری و پیامکی به صورت گسترده در میان مخاطبان انتشار یافته است که در گفتگو با دکتر محمدحسین رجبی دوانی این شبهه را بررسی کردیم .


در متن پیامکی شبهه ی مورد نظر آمده است :

شاید خیلی از شما دلیل ایمان نیاوردن خسروپرویز شاه ایران را به اسلام این میدانید که پیامبر مسلمانان اسم وی را در نامه ننوشته و او نامه را پاره کرده اما بگذارید حقیقت را بازگو کنیم :

پیکی از اسلام به ایران آمد خسروپرویز او را به حضور خواست . از وی درباره ی اسلام پرسید :

وی گفت : در دین ما پرستش خدا مهمترین مورد است، خسرو پرویز گفت : ما 1100 سال است که خدا پرستیم .

پیک گفت : در اسلام زنده به گورکردن دختر کار حرامی است، خسرو پرویز گفت : مگر این کار را انجام میدادید ؟ ننگ برشما !

پیک گفت : برده داری در اسلام حرام است . خسرو پرویز گفت : ما از زمان کوروش کبیر برده داری نکرده ایم .

پیک گفت : در اسلام همه برابرند . خسرو پرویز گفت : در ایران من هم اگر اشتباه کنم به دادگاه میروم و تا آنجا بحث طول کشید که اسلام چیز جدیدی برای ایران نداشت .

خسرو پرویز نامه را پاره کرد و به پیک گفت : اگر شما هم اکنون میخواهید راه انسانیت را پیدا کنید ما 1100سال پیش آنرا پیدا کردیم .





دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد این گزارش اظهار داشت :

این حرف که خسرو پرویز به فرستاده ی پیامبر (ص) که عبدالله بن حضافه سهمی بود نگفته است که ما پیش از این دعوت خود موحد بودیم . اصلأ چنین نقلی وجود ندارد . طبق نقل‌هایی که در اختیار داریم پیک پیغمبر(ص) موقعی به خسروپرویز رسید که او بعد از جنگهای 24 ساله با امپراطوری روم و بعد از پیروزیهای بزرگی که به دست آورده بود و مصر و ... را فتح کرده بود غافلگیر شد و شکست خورد و تمام مناطق مفتوحه را از دست داده بود و داشت قرارداد صلح تحمیلی را امضاء میکرد و باید امتیازاتی زیادی هم به رومیها میداد .

در چنین موقعیتی فرستاده ی پیامبر رسید و آداب درباری ایرانی ها را که باید در مقابل شاه تعظیم و کرنش میکرد را انجام نداد و وقتی نامه ی حضرت را برایش ترجمه کردند در این نامه قید شده بود :

از محمد بن عبدالله (ص) بنده و رسول خدا به پرویز بزرگ ایران، اسلام بیاور تا رستگار شوی و در غیر این صورت گناه مردم فارس بر گردن توست.

اول اینکه خسرو پرویز در حال و هوای شکست بود و داشت قرارداد صلح تحمیلی امضاء میکرد و امتیاز میداد . ثانیأ از اینکه پیامبر (ص) اسم خودش را مقدم بر او قرار داده بود به شدت ناراحت شد . ثالثأ از اینکه القاب اعلی حضرت همایونی و ... را برایش به کار نبرده بود نیز ناراحت شده بود .

بنابراین نامه را مچاله و پرتاب کرد و گفت : اگر فرستاده و پیک نبودی تو را میکشتم .

خسروپرویز به بازان فرمانروای ایرانی یمن دستور دستگیری و فرستادن پیغمبر به ایران را داد که داستان بازان و برخورد او با پیامبر مفصل است و موضوع بحث شما نیست اما درست است که ایرانی ها هیچ وقت بت نپرسیده بودند اما این به معنای توحیدی بودن خالص مذهب ایرانی ها نبود . اگرچه نقلها و شواهدی وجود دارد که مجوس که در قرآن ذکر شده و حساب آنها را از مشرکان جدا کرده و آنها را زرتشتی ها میدانیم و مسلمانها هم بعد از فتح ایران آیاتی که عنوان مجوس دارد را حمل بر زرتشتیان کردند و آنها را از اهل کتاب به حساب آوردند . یعنی آنها هم مثل یهودیان و مسیحیان اهل کتاب و دارای حقوق خاص اهل کتاب شمرده شدند. منتها ما نمیتوانیم نه صد در صد تأیید و نه صد در صد رد کنیم که زرتشت پیامبر الهی و آسمانی بوده است .

آنچه مسلم است این است که ایرانی ها بت نمی پرستیدند ولی آتش را مقدس میدانستند و قائل به دو مبدأ برای خلقت بودند؛ اهورامزدا خالق نیکی ها، نعمتها و روشنایی و اهریمن خالق ظلمتها، بیماری ها، شرور و بدبختی ها.

یعنی اهریمن در اعتقادات آنها با شیطان در اعتقادات اسلامی متفاوت است ما شیطان را مخلوق خدا میدانیم که سرکشی کرده اما آنها اهریمن را در عرض اهورامزدا به عنوان خالق بدیها میدانند . از این جهت به آنها ثنوی مذهب میگفتند . یعنی دو مبدأ برای خلقت قائل هستند . بنابراین نمیتوان گفت که آئین ایرانی ها توحیدی صرف بوده است .



نکته ی بعدی اینکه پیامبر (ص) موحدان دیگر را به اسلام دعوت میکرد، یعنی اینگونه نبود که هر کس موحد نبود، تکلیفش تمام بود . پیروان آئین یهود که اگرجه تحریف شده بود اما الهی بود و همچنین پیروان آئین مسیح که دین الهی بود اگرچه تحریفاتی پیدا کرده بود به اسلام دعوت شدند .

هم یهودیان حجاز که با حضرت برخورد داشتند و هم در عرض دعوت از خسروپرویز ، هراکلیوس امپراتور روم را به اسلام دعوت کرد ؛ حتی اگر یهود و مسیحیت تحریف هم نشده بود با ظهور اسلام چون ادیان قبلی نسخ میشوند دیگر کسی نمیتواند بگوید من موحد و پیرو آئین حضرت موسی (ع) هستم و به پیامبر بعدی ایمان نمی آورم و ... این شخص کافر محسوب میشود .

بنابراین پیامبر (ص) صرفأ مأموریت دعوت از مشرکان را نداشت و پیروان ادیان ماقبل اسلام را هم به اسلام دعوت کرد . از این جهت نیز حرفی که مطرح شده کاملأ بی مبناست .

فدایی اسلام

مذاکره

تاریخ صدر اسلام برای ما نقل می کند که امیرالمومنین (ع)، جنگ را در صفین برده بود ولی در دقیقه 90 برخی شعار تعامل سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است و علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ولی کسی گوش نکرد. تازه حاضر نشدند مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند. گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری برای مذاکره برود. علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم. آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست. علی (ع) گفت من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمی رسید. گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد.

مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد تا مدت ها متن مذاکرات محرمانه بود. علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است.ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: شما توهم توطئه دارید، اگر عمروعاص به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!

روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید. در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان، علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند. در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد و گفت تو بزرگ مایی. ابوموسی خندید و بالای منبر رفت و گفت: چنانچه این انگشتر را از دست در می آورم علی را از خلافت عزل میکنم. بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.

عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در می آورم علی  را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست می کنم معاویه را نصب مینمایم!!!

ابوموسی خشکش زده بود.فایده ای هم نداشت چون خود کرده را تدبیر نیست.

اما علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود چون دشمن شناس بود و اینچنین معاویه جنگ باخته را با مذاکره برد.

www.fetan.ir

فدایی اسلام

کتاب

سوال آمده که ، چرا کشورهای غیر اسلامی توانستند در تکنولوژی اینقدر پیشرفت کنند و ما که اسلامی هستیم همچنان جهان سومی هستیم ؟
در این سوال سه مغالطه وجود دارد.
یک ، فرض بر این است که کشورهای غیر اسلامی، چون غیر اسلامی هستند پیشرفت کرده اند.

دوم اینکه ما اسلامی هستیم و داریم اسلامی عمل میکنیم.
ثالثاً اینکه چون اسلامی عمل میکنیم، عقب افتاده ایم.

اینها که مقدمات اصلی این سوال هستند، هر سه نیاز به اثبات دارند.
ممکن است یک دونده ای از بقیه دونده ها تندتر بدود، آنوقت شما بیایید بگویید چون پیراهن زرد به تن داشت، برنده شد یا چون بینی کشیده ای داشت برنده شد، در صورتیکه هیچکدام درست نیست. آن کسی که برنده شده این خصوصیات را داشته اما این خصوصیات دخیل در برنده شدن نبوده است. این آقایی که پیراهن زرد داشت و بینی خوشگلی هم داشت، برنده شد به دلیل اینکه عضلات ورزیده تری داشت و تمرین بیشتری کرده بود.

اینکه غرب در تکنولوژی پیشرفت کرده ، باید روشن شود که چه علتی داشته. علت آن ترک دین بوده؟ هیچکدام از واقعیت های تاریخ تمدن درغرب و شرق ، اینرا نشان نمیدهد. دوستان را ارجاع میدهم به آنچه که در باب تاریخ علم در ششصد سال اخیر در غرب و شرق نگاشته شده و مطالعه نحوه انتقال مبانی علوم جدید از جهان اسلام به غرب در اواخر قرون وسطی در یک سیر تاریخی پانصد ساله ترجمه که دقیقا عکس وضعیت فعلی بوده که الان در همه علوم انسانی و علوم تجربی و ریاضی، در یک اتوبان یکطرفه از غرب به شرق، کتاب ترجمه میشود و به دست ما میرسد. اما در آن دوران اتوبان ترجمه از شرق به غرب یکطرفه بود و بزرگترین جرقه های علوم جدید که بنیان تکنولوژی در غرب بودند، تحت تاثیر کتابهایی بود که از جهان اسلام ترجمه شد و به آنجا رفت.

پس نه آنها بخاطر اینکه دین را ترک کردند، پیشرفت عایدشان شد و نه ما داریم به اسلام عمل میکنیم و نه بخاطر اینکه داریم به اسلام عمل میکنیم از قافله تکنولوژی عقب مانده ایم


دکتر رحیم پور " امام علی علیه السلام و انسان"سال۱۳۸۰

فدایی اسلام

گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد