قسمت هفتم
گاهی از اوقات ما نباید به متقاعد بودن خودمان برای دینداری نگاه کنیم، بلکه باید همه چیز را از نو بسازیم. شاید اشکالی در مراتب متقاعد شدن ما وجود داشته باشد. اگر مراتب متقاعد شدن ما برای دینداری درست انجام نشده باشد، مشکلاتی پیش میآید که چنین علائمی دارد: کاهل نمازی، کندی در سیر و سلوک الیالله و اطاعت از خدا. یعنی ایمان هست، اما عمیقاً متقاعد نشدهایم.
بسیاری از کسانی که دینداری برایشان سخت است، به دینداری عمیقاً متقاعد نشدهاند. این افراد منکر خدا، پیغمبر(ص) و بهشت و جهنم نمیشوند ولی هنوز چنین سؤالهایی هم در ته دلشان هست که «چرا این دستور و آن دستور به ما داده شده است؟». عدم متقاعد شدن در مورد این سوالها باعث میشود به حرف دین درست گوش نکنند.
این روش میگوید ابتدا انسانها را با واقعیت خودشان و واقعیت حیاتشان و با تلخیهای این واقعیت آشنا کن. اگر کسی این تلخیها را دید، دنبال شیرینی میگردد. دین است که این حیات را شیرین میکند. روش صحیح و طبیعی آشنایی با دین همین است.
نقطه مقابل این روش این است که شیطان اول دنیا را برای شما شیرین جلوه میدهد. وقتی تلقی یک انسان از دنیا این شده باشد که انسان در این دنیا میتوان هرقدر که دلش خواست از دنیا لذت ببرد، دیگر دیندار نخواهد شد. اگر به او بگویی فقط یک قسمتهایی از این لذت را دین منع کرده است، به هیچوجه قبول نخواهد کرد. روش شیطان نیز همین است که دنیا را زینت میدهد؛
اگر از ابتدا تلقی شما این باشد که دنیا تلخ است، دنبال شیرینی میگردی ولی اگر تلقی شما از دنیا این باشد که دنیا شیرین است، آنوقت دین را تلخ میبینی. لذا ما بحثمان را با شناخت واقعیتها و تلخیهای دنیا شروع کردیم. اگر کسی نابینا نباشد، تلخیهای دنیا را میبیند.
ما به هر کس عمر بدهیم، جسم او را میپوسانیم (سوره یس/68)
انتخاب بین علاقهها، یعنی کنار گذاشتن یک علاقه به نفع علاقۀ دیگر؛ و این یعنی مبارزه با نفس/ «مبارزه با نفس» جزء لاینفک حیات انسان است و الّا یا حیوان بود یا فرشته
واقعیت حیات انسان به او میگوید: ای انسان! تو برای بودن و زندگی کردن مجبوری با خودت(علاقهها و خواستههایت) مبارزه کنی. هیچ انسانی نمیتواند به همه خواستههای خودش برسد و مجبور است برای زندگی کردن خواستههایی را قربانی کند. بهترین انتخاب و دادن بهترین قربانی، شادابترین روحیه را برای تو به ارمغان خواهد آورد.
انسانیت انسان به مبارزه با هوای نفس است و اگر انسان با برنامۀ دین مبارزه با هوای نفس نکند، در جایی دیگر قطعاً مبارزه با هوای نفس خواهد کرد ولی لجنمال و مغبون میشود. اگر کسی به جا مبارزه با هوای نفس نکند، بی جا مبارزه با هوای نفس خواهد کرد.
دنیا با ما سازگای ندارد/ همۀ نعمتهای دنیایی که از خدا گرفتهایم، باید پس بدهیم
دشواری این وضعیت وقتی است که جسم پیر شده و توان بسیاری از کارها را ندارد ولی نفس جوان مانده و میل به خیلی از تمایلات داشته باشد. پیامبر اکرم میفرمایند: نفْس آدم همواره جوان است حتى زمانى که استخوانهاى ترقوه او از شدّت پیرى سر به هم آورند، مگر کسى که خداوند دل او را با پرهیزگارى خالص کرده باشد و اینها اندکاند (میزان الحکمه/حدیث20502)
مرحله «اول» خداشناسی این است که دوست داشته باشیم به خاطر خدا رنجها را بپذیریم/بهترین راه برخورد با رنجها، علاقه پیدا کردن به زجر کشیدن در راه خدا است
بهترین راه برخورد با تلخیهای دنیا، انکار آنها نیست، بلکه یادآوری آنها است و اینکه به عشقی زندگی کنیم که اساساً دوست داشته باشیم به دلیل رسیدن به آن عشق، این تلخیها را بپذیریم. بهترین راه برخورد با رنجهای دنیا این است که از رنج بردن لذت ببری و بگویی من عشقی را دوست دارم که حاضر باشم به خاطر آن همه این رنجها را پذیرا باشم. نه اینکه بگویی اگر رنج پیش آمد، به خاطر آن عشق، اشکالی ندارد. این مطلب، مرحله اول خداشناسی و ارتباط با خدا است که دوست داشته باشیم به خاطر خدا سختیها را بپذیریم.
آدم در مرحله اول به جایی میرسد که بگوید: «خدایا آیا میشود که من به خاطر تو رنج بکشم؟» بهترین نحوه برخورد با سختیهایی که خدا در خلقت بشر قرار داده است؛ انکار، فرار و زرنگی کردن در کاهش رنج نیست، بلکه این است که به زجر کشیدن در راه خدا علاقه پیدا کنی.
کسی که دوست ندارد به خاطر خدا زجر بکشد، نه خودش را شناخته است و نه خدا را. کسی که دوست دارد به خاطر خدا زجرها را پذیرا باشد، از رنج راضی است و خدا هم از او راضی است و مدام به خدا نزدیکتر میشود؛
ولی یک نگرانی وجود دارد و آن هم جهنم است که دستمایه مناجات او میشود. امیرالمؤمنین(ع) کسی است که تمام زجرهای دنیا را برده است ولی نگران زجر آخرت هم هست و از ترس آتش جهنم، گریه میکند. مرحله اول خداشناسی این است که انسان دوست دارد به خاطر خدا زجر بکشد.
مرحله «دوم» خداشناسی و ارتباط با خدا، «تعیین نوع رنج» توسط خدا است
مرحله دوم این است که خداوند میپرسد آیا دوست داری در راه من زجر بکشی؟ بنده میگوید بله. خداوند میگوید: پس من خودم به تو زجر میدهم و زجر را تعیین میکنم. مثلاً اگر شما دوست دارید صدقه بدهید، خدا انتخاب کند که چه چیزی را باید صدقه بدهید. اگر قرار باشد خدا نوع زجر را تعیین کند، میداند که چه زجری را انتخاب کند که ضدحال باشد. البته خدا مهربان است و ظرفیتها را رعایت میکند. عاشق خدا یعنی کسی که حتماً باید در راه خدا زجر بکشد و همه زجرها را باید تا آخر بکشد ولی خدا به هر کسی این اجازه را نمیدهد. خداوند در این عالم فقط به یک نفر اجازه داد که این راه را تا آخر برود و آن هم امام حسین(ع) بود...
ادامه دارد ...
خلاصه ای از سخنان استاد پناهیان (تنها مسیر)